شب و نگاه خیس تردید پشت حصار لحظه هاست
بال و پرت اگر که بسته س شوق پریدنت کجاست؟
نذار که شعله نگات خونه رو آتیش بزنه
عروسک کوچیک تو تو قاب آینه بشکنه
غرور آسمونو بشکن قفس برای تو کمه
رو زخم کهنه دل تو فقط رهایی مرهمه
غرور آسمونو بشکن قفس برای تو کمه
رو زخم کهنه دل تو فقط رهایی مرهمه