قسم نخور


معین

قسم نخور به جونم
که بی قسم میدونم
نور ستاره ی تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پای تو بباره
یه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره

نگینی بودی بر انگشتر من
امیدی در دل عاشق تر من
تو که آتش زدی بر هستی من
به باد دادی چرا خاکستر من
تو که با قلب عاشق می پریدی
شکستی پس چرا بال و پر من؟
چرا میخوای قسم های دروغین
بشه یکباره دیگه باور من

قسم نخور به جونم
که بی قسم میدونم
نور ستاره ی تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پای تو بباره
یه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره

توو دنیائی که آوار مصیبت
با دستای تو ریخته بر سر من
چرا میخوای بدونم با یه حسه
حقیقی هستی یار و یاور من.
تو که بیگانه هستی با سپیدی
تو که دلبستگیهامو ندیدی
در این بازار داغ نا امیدی
ترو باور کنم با چه امیدی

قسم نخور به جونم
که بی قسم میدونم
نور ستاره ی تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پای تو بباره
یه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره

نگینی بودی بر انگشتر من
امیدی در دل عاشق تر من
تو که آتش زدی بر هستی من
به باد دادی چرا خاکستر من
تو که با قلب عاشق می پریدی
شکستی پس چرا بال و پر من؟
چرا میخوای قسم های دروغین
بشه یکباره دیگه باور من