قدیما


ترانه سرا: زویا زاکاریان
لیلا فروهر

قدیما گریه می کردیم
دلمون تازه میشد
خوشی و ناخوشیمون
دوباره اندازه میشد
قدیما اینهمه دلهره نداشتیم یادمه
گندم فردا رو امروز نمی کاشتیم یادمه
بگو میشه میشه بازم
به همون روزا رسید
میشه بک بار دیگه
با دل خوش نفس کشید
بگو میشه میشه بازم
به همون روزا رسید
میشه بک بار دیگه
با دل خوش نفس کشید
قدیما خواب پرنده ها
پریشون نمیشد
حتی حتی تو قفس
زندگی زندون نمیشد
کسی تو پستوی غم
تنهایی پرپر نمیزد
پنجه طاقتشو
به سیم آخر نمیزد
قدیما خونه تو خونه ما بود یادمه
گریه ها و خنده هامون هم صدا بود یادمه
مردم از کابوس غربت
منو دلداری بده
برای باور یک رویا
منو یاری بده
بگو میشه میشه بازم
به همون روزا رسید
میشه بک بار دیگه
با دل خوش نفس کشید
بگو میشه میشه بازم
به همون روزا رسید
میشه بک بار دیگه
با دل خوش نفس کشید
قدیما خواب پرنده ها
پریشون نمیشد
حتی حتی تو قفس
زندگی زندون نمیشد
کسی تو پستوی غم
تنهایی پرپر نمیزد
پنجه طاقتشو
به سیم آخر نمیزد
قدیما خونه تو خونه ما بود یادمه
گریه ها و خنده هامون هم صدا بود یادمه
مردم از کابوس غربت
منو دلداری بده
برای باور یک رویا
منو یاری بده
بگو میشه میشه بازم
به همون روزا رسید
میشه بک بار دیگه
با دل خوش نفس کشید
بگو میشه میشه بازم
به همون روزا رسید
میشه بک بار دیگه
با دل خوش نفس کشید