فقط یار


بیژن مرتضوی

ای مطرب دلخسته عاشق بزن زخمو بزن تار
که عاشق شدم انگار
دل بی ابروگفته تو گوشم فقط یار فقط یار
بدون شرمو انکار
اشفته تر از زلف پریشون نگارم
عاشق شدمو منتظر بله یارم
برای رفتنو اوردنش بخونه خود
اگه تخت سلیمونو بخواد هدیه میارم
اگه تخت سلیمونو بخواد هدیه میارم
ای مطرب عاشق دردمو دوا کن
بیگانه دلم را با من اشنا کن
ازروزی که دلدار گفته اونو میخواد
این بی ابرو دل برده منو ازیاد
عشق اومدو از را نرسیده
نشناخته منو حرفای دل رو نشنیده
از را بدرم کرد بی بالو پرم کرد
رسوای زمونه دیوانه ترم کرد
از را بدرم کرد بی بالو پرم کرد
رسوای زمونه دیوانه ترم کرد
ای مطرب عاشق دردمو دوا کن
بیگانه دلم را با من اشنا کن
ازروزی که دلدار گفته اونو میخواد
این بی ابرو دل برده منو ازیاد
عشق اومدو از را نرسیده
نشناخته منو حرفای دل رو نشنیده
از را بدرم کرد بی بالو پرم کرد
رسوای زمونه دیوانه ترم کرد
از را بدرم کرد بی بالو پرم کرد
رسوای زمونه دیوانه ترم کرد
ای مطرب دلخسته عاشق بزن زخمو بزن تار
که عاشق شدم انگار
دل بی ابروگفته تو گوشم فقط یار فقط یار
بدون شرمو انکار
اشفته تر از زلف پریشون نگارم
عاشق شدمو منتظر بله یارم
برای رفتنو اوردنش بخونه خود
اگه تخت سلیمونو بخواد هدیه میارم
اگه تخت سلیمونو بخواد هدیه میارم