غزل خون


محسن چاوشی

عاشق و مجنونت شدم
نخونده مهمونت شدم
کلی پریشونت شدم
اما بازم نیومدی
قهوه ی فنجونت شدم
شمع تو شمعدونت شدم
خاک تو گلدونت شدم
اما بازم نیومدی
همیشه ممنونت شدم
من نی چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم
اما بازم نیومدی
شعرای ارزونت شدم
عمری غزل خونت شدم
تسلیم قانونت شدم
اما بازم نیومدی
دنا و هامونت شدم
نزدیکتر از جونت شدم
رگت شدم خونت شدم
اما بازم نیومدی
خادم و دربونت شدم
اسیر زندونت شدم
گلاب کاشونت شدم
اما بازم نیومدی
یه جوری مدیونت شدم
سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم
اما بازم نیومدی
تو سختی آسونت شدم
تو دردا درمونت شدم
ناجی پنهونت شدم
اما بازم نیومدی
کشته ی مژگونت شدم
هلاک چشمونت شدم
رفتم و قربونت شدم
اما بازم نیومدی
لباس و صابونت شدم
سارق ایمونت شدم
چشمای گریونت شدم
اما بازم نیومدی
همیشه ممنونت شدم
من نی چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم
اما بازم نیومدی
شعرای ارزونت شدم
عمری غزل خونت شدم
تسلیم قانونت شدم
اما بازم نیومدی
یه جوری مدیونت شدم
سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم
اما بازم نیومدی