غروب آشنایی


ترانه سرا: ایرج جنتی عطائی
ویگن

در غروب آشنایی خسته از درد جدایی
آن شب غم پرور درد هر ستاره گریه میکرد
من کنار خانه ات غمگین نشستم
تو پریشان نامه ای دادی به دستم

رفتی و آهنگ پایت در فضای خانه پیچید باد
وحشی ناله ای زد مرغ شب مستانه خندید
عاشقانه بادلی غمگین نامه عشق تو را خواندم
قلب من لرزید و بیهوده در کنار خانه ات ماندم
همچو شمعی تا سحرگاهان گریه کردم بر مزار دل
بی تو دیگر کی بسراید لحظه های انتظار دل

رفتی و آهنگ پایت در فضای خانه پیچید باد
وحشی ناله ای زد مرغ شب مستانه خندید
عاشقانه بادلی غمگین نامه عشق تو را خواندم
قلب من لرزید و بیهوده در کنار خانه ات ماندم
همچو شمعی تا سحرگاهان گریه کردم بر مزار دل
بی تو دیگر کی بسراید لحظه های انتظار دل