دیدی که من غرق گناهم رفتی
مفتون آن چشم سیاهم رفتی
در جمع مهرویان عالم دیدی
بر چشم تو باشد نگاهم رفتی
اکنون که رفتی بی خبر
بر من نیفکندی نظر
بازا دل بشکسته ام
از این مکان بشکسته ام
پروانه وش پر زد به سویت
من ماندم و عشق و جنون
پروانه وش پر زد به سویت
من ماندم و عشق و جنون
دیدی که بود از غصه خون
از سینه ام آمد برون
دیدی که من غرق گناهم رفتی
مفتون آن چشم سیاهم رفتی
در جمع مهرویان عالم دیدی
بر چشم تو باشد نگاهم رفتی
عاشق نبودی تا بدانی حالت شام سیاهم
مجنون نبودی تا بدانی از جنون باشد گناهم
عاشق نبودی تا غم عاشق بدانی
با مهربانان زین سبب نامهربانی
با مهربانان زین سبب نامهربانی