اون که برام با دستاش از گل یه آشیون ساخت
برام با رنگ چشماش پل رنگین کمون بافت
اون که منو با حرفاش به شهر قصه میبرد
منو با عطر رویاش بدشت گل میسپرد
به اون من شکسته که رفته بودم از یاد
منیکه زندگیمو شنیده بودم از باد
از لحظه های رنگین شعر و ترانه میگفت
قصه ی تنهاییمو با جون ودل میشنفت
تو بودی و تو هستی که با منی همیشه
سرخو سفیدو ابی نسیم باغو بیشه
تو بودی و تو هستی که با منی همیشه
سرخو سفیدو ابی نسیم باغو بیشه
اون که برام با دستاش از گل یه آشیون ساخت
برام با رنگ چشماش پل رنگین کمون بافت
اون که منو با حرفاش به شهر قصه میبرد
منو با عطر رویاش بدشت گل میسپرد
به اون من شکسته که رفته بودم از یاد
منیکه زندگیمو شنیده بودم از باد
از لحظه های رنگین شعر و ترانه میگفت
قصه ی تنهاییمو با جون ودل میشنفت
تو بودی و تو هستی که با منی همیشه
سرخو سفیدو ابی نسیم باغو بیشه
تو بودی و تو هستی که با منی همیشه
سرخو سفیدو ابی نسیم باغو بیشه
به اون من شکسته که رفته بودم از یاد
منیکه زندگیمو شنیده بودم از باد
هوای تازه دادی عمری دوباره دادی
بساقه های خشکم ریشه و سایه دادی
هوای تازه دادی عمری دوباره دادی
بساقه های خشکم ریشه و سایه دادی
هوای تازه دادی
هوای تازه دادی
هوای تازه دادی
عمری دوباره دادی
عمری دوباره دادی
بساقه های خشکم ریشه و سایه دادی