ز خاطره ها از تو مانده بجا عصر کودکیم
که گرمی داشت با صدای بنان شعر رودکیم
در کتاب دل قصه ها زتو دارم
به یاد تو پشت پنجره ها سر به گریه گذارم
سفر کردم ز شهر تو، خسته تر از چکاوک
گل سرخ باغ من بودی، من بپای تو پیچک
در کتاب دل قصه ها زتو دارم
به یاد تو پشت پنجره ها سر به گریه گذارم
بی تو ام دیگر ، آسمان یک سر ، سرد وکوچک شد
بهار من ، بی نگار من ، بی چکاوک شد
فصل رویا رفت
کودکی ها رفت
کوچه تنها شد
شدیم از هم
چشمه چشمم ، مثل دریا شد
در کتاب دل قصه ها زتو دارم
به یاد تو پشت پنجره ها سر به گریه گذارم