چرا ما حرف دیگه برای گفتن نداریم
یا داریم و هیچ کدوم میل شنفتن نداریم
همه حرفای من و تو دیگه تکراری شده
خونه قلب منو تو جای بیزاری شده
من پریشون تو گریزون زندگی ساکت و سرد
خونه ما مثل زندون پر حسرت پر درد
خونه ما مثل زندون پر حسرت پر درد
میشه با گفتن نه با طلاق
سرنوشتا رو جدا کرد و گذشت
میشه پیوند یه عمرو پاره کرد
آشیونها رو رها کرد و گذشت
آشیونها رو رها کرد و گذشت
اما این غنچه گلامون چی میشن
اونا که فردا رو باید بسازن
اونا که با چشم گریون میبینن
امروز و فردا رو دارن می بازن
دلای مظطرب و کوچیکشون
که تو سینه داره پر پر میزنه
مثل گنجشکی که افتاده به سنگ
میون سرخی خون جون میکنه
من و تو مسئولیم من و تو مسئولیم
اما این غنچه گلامون چی میشن
اونا که فردا رو باید بسازن
اونا که با چشم گریون میبینن
امروز و فردا رو دارن می بازن
دلای مظطرب و کوچیکشون
که تو سینه داره پر پر میزنه
مثل گنجشکی که افتاده به سنگ
میون سرخی خون جون میکنه
من و تو مسئولیم من و تو مسئولیم
من و تو مسئولیم من و تو مسئولیم