شمالی


ترانه سرا: مسعود امینی
داریوش

شمالی گفتی و شعر یادم اومد
مثل شیرین که بود فرهادم اومد
بلند گفتم آهای مردم چه ساده ان
یه باری رو دوش فریادم اومد
همه چیزا که یادم رفته بودن
همه اش چشم بسته از سر یادم اومد
خزر با ماهی ها و گیله مرداش
زنها و بچه ها و پیرمرداش
با اون گوش ماهیهای رنگ وارنگاش
همه ریزا و درشتا و بلنداش
شمالی بوی بارون داره کوزه ات
بذار مکتب بره طفل رفوزه ات
نرو خوش باش و قلک خالی بفروش
بذار پا رو زمین بردارش از روش
کمک کن تا خرابا رو بسازیم
برای ساختنش جون منم روش
برای ساختنش جون منم روش
همه دنیا فدای تاری از موش
بباف با دست پرپینه ات حصیر’
بشورش از قفس اسم اسیر’
طناب’ پاره کن زنجیر’ بنداز
بزن باز از سر نو زیر آواز
تمام شالیکارا رو خبر کن
همه دریاهارو زیروزبرکن
بدون فردا دیگه آزادی داریم
هزارتا ده به ده آبادی داریم