کوچهها باریک ان، دکونا بستهس
خونهها تاریک ان، طاقا شکستهس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده میبرن کوچه به کوچه؛
نگا کن مردهها به مرده نمیرن
حتی به شمع جونسپرده نمیرن
شکل فانوسی ان، که اگه خاموش ئه
واسه نف نیس، هنو یه عالم نف توش ئه؛
جماعت! من دیگه حوصله ندارم
به خوب امید و از بد گله ندارم
گر چه از دیگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم
کوچهها باریک ان، دکونا بسته س
خونهها تاریک ان، طاقا شکسته س