با تو و عشقت به وفا نشستم
دل به امید دیدن تو بستم
از تو در این مستی دروغ شنیدم
مهر و وفا از تو و کس ندیدم
داره من رو داغون میکنه این عجب عشقیه
قلبم رو بیرون میکنه این عجب عشقیه
با های های گریه به شب رسیدم
به آرامی تو پوست شب خزیدم
شب تا سحر ستاره رو شمردم
رو سینه شب به آرومی سپردم
داره من رو داغون میکنه این عجب عشقیه
قلبم رو بیرون میکنه این عجب عشقیه
عشق تو رو به کنج دل نشوندم
به گوشه پنهون دل کشوندم
تو این خونه با سوز دل نشستم
از غم عشقت زجهان گسستم
داره من رو داغون میکنه این عجب عشقیه
قلبم رو بیرون میکنه این عجب عشقیه