سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سرای رفت و رو کن
کلوچه در سبد نه
شراب در سبو کن
به شستشوی باران
صفای گل فزون تر
کنار چشمه بنشین
نشاط شستشو کن
نشاط شستشو کن
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
جلیقه ی زری را
ز جامه دان برآور
گرش رسیده زخمی
به چیرگی رفو کن
ز پول زر به گردن ببند طوقی اما
به سیم تو نیرزد قیاس با گلو کن
قیاس با گلو کن
به هفت رنگ شایان
یکی پری بیارا
ز چارقد نمایان
دو زلف از دو سو کن
ز گوشه ی خموشی
ستاره گونه بر گشت
سرودی از جوانی
به پرده جستجو کن
چه بود آن ترانه
چه بود آن ترانه
ولی به یادم آمد
ترانه ی ز دستم
گلی بگیر و بو کن
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سکوت سهمگین را
از این سرا بتاران
بخوان برقص آری
بخوان برقص آری
بخند و های و هو کن
سوار چون درآید
بر آستان خانه
گلی بچین و با دل
نثار پای او کن
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد
سوار خواهد آمد