شب بود و ستاره توی کهکشون
غم بود و نگاهی رو به آسمون
با چشم خسته
قلبی شکسته
هوو
باز شده قلبش از گلایه ها
باز می گه غماشو با ستاره ها
طاقت نداره
چشم انتظاره
شبای با هم بودن گذشت
هرکسی رفت دیگه برگشت
ستاره آی ستاره از اوج آسمونا
بگو تا بشنون نا مهربونا
چرا باید بمونن حالا تنهای تنها
اونا که بودن عمری همدم ما