سبد


ترانه سرا: ایرج جنتی عطائی
ابی

تن تو کو ، تن صمیمی تو کو
تنی که جون پناه من نبود
عطوفت تن تکیده تو کو
تنی که تکیه گاه من نبود

سبد سبد گلای تازه ی تنت
برای باغ دست من نبود
افسانه ظهور دستهای تو
جز قصه شکست من نبود

صندوقچه ی عزیز خاطراتمو
ببین ببین که موریانه خورد
ببین که بی کبوتر صدای تو
گلای رازقیمو باد برد

تن تو کو ، تن صمیمی تو کو
تنی که جون پناه من نبود
عطوفت تن تکیده ی تو کو
تنی که تکیه گاه من نبود

درخت تن سپرده دست بادم و
پر از جوانه ی شکستنم
ببین چه سوگوار و سرد و بی رمق
در آستانه ی شکستنم

رفتن تو افول خاکستریه
ستاره ی دل بستن من بود
شعر نجیب اسم تو غزل نبود
حماسه شکستن من بود

مفسر محبت رسول عشق
بگو بگو که معبدت کجاست
مهاجر همیشه با سفر رفیق
بگو بگو که مقصدت کجاست

آه ای مسافر تمام جاده ها
چرا شبانه کوچ می کنی
دلم گرفت از این سفردلم گرفت
چه غمگنانه کوچ می کنی

تن تو کو، تن صمیمی تو کو
تنی که جون پناه من نبود
عطوفت تن تکیده تو کو
تنی که تکیه گاه من نبود