شب بی تو شب حسرت شب یلدای بیداری
شب در خود فرو رفتن شب از خویش بیزاری
شبی که ماه در خوابه همه عالم سیه پوشه
ستاره ها فرو مردن شبی بی روح و خواموشه
ببار ای آسمون امشب ببار و سر کن آهنگی
بجز گریه گریزی نیست از این زندون دلتنگی
ببار ای آسمون امشب ببار و سر کن آهنگی
بجز گریه گریزی نیست از این زندون دلتنگی
بنال و گریه کن ای دل که این غم با تو میمونه
از این پس قصه تلخم شباهنگی نمیخونه
سکوت در لحظه ها جاری من و کابوس تنهایی
غریر وحشت از خویشم چه طوفانی چه دریایی
هنوز از من تو میرویی در این شبهای پژمردن
هنوزم از تو میخونم هزاران خاطره در من
هنوز از من تو میرویی در این شبهای پژمردن
هنوزم از تو میخونم هزاران خاطره در من
ببار ای آسمون امشب ببار و سر کن آهنگی
بجز گریه گریزی نیست از این زندون دلتنگی
ببار ای آسمون امشب ببار و سر کن آهنگی
بجز گریه گریزی نیست از این زندون دلتنگی
شب بی تو شب حسرت شب یلدای بیداری
شب در خود فرو رفتن شب از خویش بیزاری
شبی که ماه در خوابه همه عالم سیه پوشه
ستاره ها فرو مردن شبی بی روح و خواموشه
ببار ای آسمون امشب ببار و سر کن آهنگی
بجز گریه گریزی نیست از این زندون دلتنگی
ببار ای آسمون امشب ببار و سر کن آهنگی
بجز گریه گریزی نیست از این زندون دلتنگی
زندون دلتنگی
.