خسته از نگاه عالم گوشه گیر جنگلا
خیلی دوس دارم برم به سرزمین کربلا
اما این همه پرنده چرا طاووس شدن
ای خوا ببین چطور از همه مایوس شدن
آخه چی می شد منم عقاب و شاهین می شدم
می تونستم بپرم به آرزوهای خودم
همه زل زدن به پای زشت من
نمی دونن که چیه سرشت من
نمی دونن که می خوام چیکار کنم
دلمو به عشق کی دچار کنم
دوس دارم راهی کربلا بشم
تا منم سری توی سرا بشم
حالا از کجا برم پای پیاده ای خدا
راهمو نشون بده می خوام برم به کربلا