جاده و پرسهی وحشت
من و تبلرز شبونه
تو نگاه میکنی و من
از تو میرسم به خونه
از تو میرسم به خونه
تو نبودی آسمون رواق ظلمت
تو نبودی حادثه با هر نفس بود
من پرندهی زمینی شدهی عشق
تو نبودی هر پر من یه قفس بود
توی لحظههای تنهایی و غربت
یاد تو میکردم و گل باز میشد
یاد تو میکردم و کویر ساکت
کوچه باغ رویش آواز میشد
کوچه باغ رویش آواز میشد
از تو میرسم به آیینه و دیدار
از تو میرسم به خود شدن دوباره
تو هم آغازی و هم پایان یک کوچ
سفر من از ستاره به ستاره
من و تا رنگینکمون پشت بارون
ببر و با من خسته آشنا کن
روزن کلبه بگیر و پرده بنداز
در ببند و سفرهی ترانه وا کن
در ببند و سفرهی ترانه وا کن