درویشان


ترانه سرا: حافظ
حمیرا

الا یا ایها الساقیالا یا ایهاالساقی
ادر کاسا و ناولها ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اولکه عشق آسان نمود اول
ولی افتاد مشکلهاولی افتاد مشکلها
شدممحزون و شیدائیشدم محزون و شیدائی
من از سودای درویشانمن از سودای درویشان
روم بینم کجا باشدروم بینم کجا باشد
مکانو جایدرویشانمکان و جای درویشان
در آن مجلس که درویشان صفای باصفا دارند2
خداآید در آن مجلسخدا آید در آن مجلس شود مهمان درویشانشود مهمان درویشان
الا یا ایها الساقیالا یا ایهاالساقی
ادر کاسا و ناولهاادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اولکه عشق آسان نمود اول
ولی افتاد مشکلهاولی افتاد مشکلها
در آن مجلس که درویشان شراب شوق می نوشند2
درآید خضر پیغمبردر آید خضر پیغمبر
شود ساقی درویشانشود ساقی درویشان
امیرالومنین حیدر که او داماد پیغمبر2
کمر می بست و میفرمودکمر می بست و می فرمود
منم مولای درویشانمنم مولای درویشان
الا یا ایها الساقی الا یا ایهاالساقی
ادر کاسا و ناولهاادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اولکه عشق آسان نمود اول
ولی افتاد مشکلهاولی افتاد مشکلها
من آن درویش را گویمکه از سینه کشد آهی 2
بسی دزدان ره خسته اند بسی دزدان ره خسته اند
که همانند به درویشانکههمانند به درویشان
الا ای شمس تبریزی تو حجت کن به درویشی2
مکانی جاودان یابی 2
تو در دلهای درویشان 2
الا یا ایها الساقیالا یا ایهاالساقی
ادر کاسا و ناولهاادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اولکه عشق آسان نمود اول
ولی افتاد مشکلها ولی افتاد مشکلها