درد


فتانه

باش بامن ای درد که تو عمریست به من مانوسی
شعله ای پا بر جا دردله خسته ترین فانوسی
شبه تنهایی من همچنان با تو سحرمیگردد
صبح میگرددو دل باز هم پیشهتو بر میگردد
باز هم پیشه تو بر میگردد باز هم پیشه تو بر میگردد
باز هم پیشه تو بر میگردد باز هم پیشه تو بر میگردد
ارزویم همه مرد هم گلویم بفشرد
سیله اشک امدو کاشانه ببرد
همه درد استو دردیست
اثر از ان همه نیست
اثری که از تو تویه قلبم باقیست
همه رفتندو تو تنها ماندی همه رفتندو تو تنها ماندی
شعر با من گفتی شعر با من خواندی
باش با من ای درد که تو عمریست به من مانوسی شعله ای پا بر جا در دله خسته ترین فانوسی
شبه تنهایی من همچنان با تو سحر مگردد صبح میگرددو دل باز هم پیشه تو برمیگردد
باز هم پیشه تو بر میگردد باز هم پیشه تو بر میگردد
باز هم پیشه تو برمیگردد باز هم پیشه تو برمیگردد