خورشید خانم آفتاب کن
شبو اسیر خواب کن
مجمر نور و بردار
یخ زمین و اب کن
گلهای باغچه خوابن
غمری های پیر و خسته
قناری های عاشق
بال صداشون بسته
فواره های خاکی
تن نمیدن به پرواز
شمع و گل و پروانه
جا نمیشن تو آواز
خورشید خانم آفتاب کن
شبو اسیر خواب کن
مجمر نور و بردار
یخ زمین و آب کن
مرواریدای نورو
بپاش تو دامن اب
ما رو ببر به جشن
گندم و عشق و آفتاب
سوار اسب نور شو
زمین و اندازه کن
دستمال آبی بردار
قلبامونو تازه کن
خورشید خانم آفتاب کن
شبو اسیر خواب کن
مجمر نور و بردار
یخ زمین و آب کن
خورشید تن طلایی
زمین برات هلاکه
نگو طلا که پاکه
چه منتش به خاکه
زمین که عاشق توست
حیفه تو شب بمیره
حیفه سراغتو از ستاره ها بگیره
خورشید خانم آفتاب کن
شبو اسیر خواب کن
مجمر نور و بردار
یخ زمین و آب کن
خورشید خانم آفتاب کن
شبو اسیر خواب کن
مجمر نور و بردار
یخ زمین و آب کن