خواب و بیدار


بیژن مرتضوی

میون خواب و بیداری
تو رو می دیدم انگاری
به من گفتی نشو عاشق
که عشق داره گرفتاری
گذاشتی سر روی شونم
به من گفتی نمی دونم
چگونه می شه عاشق شد
توایندنیای بیزاری
میون خواب و بیداری
تو رو می دیدم انگاری
به من گفتی نشو عاشق
که عشق داره گرفتاری
گذاشتی سر روی شونم
به من گفتی نمی دونم
چگونه می شه عاشق شد
توایندنیای بیزاری
نشو عاشق نباش عاشق
نگو حتی دوستم داری
ولی بی عشق چه خواهی کرد
ولی بی عشق چه خواهی کرد
ولی بی عشق چه خواهی کرد
نباش عاشق نشو عاشق
منی که قصه عشقمو باتوزندگی دیدم
هوای قلبموباتوهوای بندگی دیدم
نپرسیدم نترسیدم منی که عاشقت بودم
چرا گفتی که خواب عشقمو تو سادگی دیدم
چرا عاشق ترین بودم تو رو عاشق نمی دیدم
عجب خواب پریشونی تو رویای تو میدیدم
که حتی آرزو کردم تو رو هرگز نمی دیدم
نشو عاشق نباش عاشق
نگو حتی دوستم داری
ولی بی عشق چه خواهی کرد
ولی بی عشق چه خواهی کرد
منی که قصه عشقمو باتوزندگی دیدم
هوای قلبموباتوهوای بندگی دیدم
نپرسیدم نترسیدم منی که عاشقت بودم
چرا گفتی که خواب عشقمو تو سادگی دیدم
چرا عاشق ترین بودم تو رو عاشق نمی دیدم
عجب خواب پریشونی تو رویای تو میدیدم
که حتی آرزو کردم تو رو هرگز نمی دیدم
نشو عاشق نباش عاشق
نگو حتی دوستم داری
ولی بی عشق چه خواهی کرد
ولی بی عشق چه خواهی کرد
ولی بی عشق چه خواهی کرد
نباش عاشقنشو عاشق
ولی بی عشق چه خواهی کرد