دل به سودای تو بستیم خدا می داند
از مه و مهر گسستیم خدا می داند
خدا می داند
ستم عشق تو هر چند کشیدیم به جان
ز آرزویت ننشستیم خدا می داند
آرزومند تو هستیم خدا می داند
خدا می داند
با غم عشق تو عهدی که ببستیم نخست
بر همانیم که بستیم خدا می داند
آرزومند تو هستیم خدا می داند
خدا می داند
به امیدی که گشاید زوصال تو دری
دردل برهمه بستیم خدا می داند
آرزومند تو هستیم خدا می داند
خدا می داند
دیده پر خون ودل آتشکده وجان بر کف
روز و شب جز تو نجستیم خدا می داند
آرزومند تو هستیم خدا می داند
خدا می داند