حیدرخان حیدرخان پاشو که وقت کاره
حیدرخان حیدرخان هنگام کار زاره
چشمای پیر مادر هر ان در انتظاره
از مردن عدالت غمگین و بی قراره
تازش به خط دشمن رسم چابک سواره
حیدرخان حیدرخان
تیر مردانگی را بیرون بیار از ترکش
شمشیر عدل خود را بر روی دشمن بکش
حیدرخان خیدرخان
سردار لشکر عدل به پاخیز
با مفهوم ازادی در امیز
سالار مرد مردان به خود باش
حس شهامت ما برانگیز
پا شو که ظلم وبیداد رسیده تا نهایت
خط بتلان کشیده بر لوح ادمیت
با اسب تند و سرکش به سوی دشمن بتاز
یا پیروزی بدست ار یا جان خود را بباز
حیدرخان حیدرخان پاشو که وقت کاره
حیدرخان حیدرخان هنگام کار زاره
چشمای پیر مادر هر ان در انتظاره
از مردن عدالت غمگین و بی قراره
تازش به خط دشمن رسم چابک سواره
حیدرخان حیدرخان
تیر مردانگی را بیرون بیار از ترکش
شمشیر عدل خود را بر روی دشمن بکش
حیدرخان خیدرخان