حرفهای نگفته


علی لهراسبی

وقتی به تو فک میکنم گریه امونم نمیده
فرصت اینکه یه نفس آروم بمونم نمیده
کاشکی بودی و اینجا میدیدی که دلم طاقت دوری نداره
کاشکی بودی و اینجا میدیدی چشای من بی سر و سامون میباره
حرفای ناگفته زیاده ولی چه فایده گل من
داد و امون از این جدایی
نموندی تو ببینی چی آوردی به روزم
بیا ببین تو حسرت نگات دارم میسوزم
باید تو رو ببینم ولی آخه چه جوری
آخه چرا تو از چشای من این همه دوری
بدون وقتی نباشی روزام تاریک و سرده
نگام مثل یه سایه به دنبالت میگرده
تموم زندگی رو تو چشمای تو دیدم
بذار تا جون بگیره نفس از تو بگیرم
حرفای ناگفته زیاده ولی چه فایده گل من
داد و امون از این جدایی