تو فصل تاریک شب ستاره در سحر بود
مثل پاهای خستم از مقصد بی خبر بود
فکر نبودن تو همیشه خاطرم بود
احساس تلخ این کوچ، احساس آخرم بود
برامون تفاهم برج شکسته ای بود
گره های غصه هامون قفل بسته ای بود
گل واژه های شعرت گلی بی اعتباره
بیرق موهای تو از نسلی بی تباره
تو تک سوار مغرور حریممو شکستی
من تک نشین عاشق، تو قلبمو شکستی