گفتم شاید این سودا را
به فراموشی بسپارم
ز غمت کمتر یاد آرم
دیدم هر جا نقشی زیبا
ز تو در خاطر دارم
چون جان بودی که تو را عمری با خود دیدم
به خدا به خدا
چشم از عالم کی بر گیرم که تویی هر سو پیدا
آااااه دل کوچک من
آااااه شده جلوه گه امیدم
در همه آینه ها
با همه لطف و صفا
من تو را دیدم
با من بودی همه جا چون جان به خدا در تن بودی
گفتم شاید این سودا را
به فراموشی بسپارم
ز غمت کمتر یاد آرم
دیدم هر جا نقشی زیبا
ز تو در خاطر دارم
چون جان بودی که تو را عمری با خود دیدم
به خدا به خدا
چشم از عالم کی برگیرم که تویی هر سو پیدا
آااااه دل کوچک من
آااااه شده جلوه گه امیدم
در همه آینه ها
با همه لطف و صفا
من تو را دیدم
با من بودی همه جا چون جان به خدا در تن بودی