ای رگای ابیت چو بستر عشق
شراب هستی درون ساغر عشق
ای کلام اخر به دفتر عشق
نوشتمت به قلبم به شکل باور عشق
سر به سجده بردم برابر عشق
شدی تو اول عشق شدی تو اخر عشق
چشمت به من خندید عاشق تر از همیشه
گفتی که قلب عاشقا یک لحضه هم جدا نمیشه
اشکای شوق تو بارون پشت شیشه
گل عشق و ارزو جوونه زد میون بیشه
آری تو بودی دیگر برایم چون خواب و رویا نبودی
از ساحل عشق گریزان چون موج دریا نبودی
پرسیدم از تو بودی به یادم روزی که با ما نبودی
خندیده گفتی من با تو بودم یک لحظه هم تنها نبودی