باز یک شب
یک دریچه
دو چشم قشنگ
نامه ای خیس از ستاره
منو تو چه بیرنگ
عکسی از دیروز دور
یادی از فصل غرور
پشت سر درد شبانه
بغضی از جنس ترانه
ساز نا کوک زمانه
این همه شعر و سرود
از تو از عطر تو بود
حلقه های بی نگین تو
قایقی بی سرنشین تو
راه و خورجین
اسب و زین تو
بدترین و بهترین تو
سهم من فقط همین تو
ای چراغ هر چه جادو
شعله های دست تو کو
تو دروغی بی فروغی
ای چراغ پست کم سو
حیف از اشک عاشق من
حیف از این بیهوده بودن
بی دریغ و بی نهایت
حیف از این من
حیف از این تن
حیف از این آه خواب کوتاه
حیف از این رنگ سحرگاه
حیف از این رویای روشن
حیف از این ترانه ی من
راحتم بگزار و بگذر
رد شو از تصویر آخر
باز یک شب / یک دریچه / دو چشم قشنگ