فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقمو از هر دو جهان آزادم
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقمو از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراغ
که در این دام گه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
سایه طوبی
سایه طوبی و دلجویی حور
سایه طوبی و دلجویی حورا حورا لب حوض
به هوای سر کوی سر کوی تو برفت از یادم
نیست بر لوح دلم جزء الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادا
می خورد خون دلم مردمک چشم و سزاست
که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم
که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم
که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم