تاریکم ای یلدا ، مهتاب می خواهم
لب تشنه ام ای اشک ، سیلاب می خواهم
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست
درمان درد من ، باران نم نم نیست
باران نم نم نیست
پس تشنه می مانم ، غرق پریشانی
تا آسمان ها را بر من بگریانی
بر من بگریانی
چشم من از وقتی با عشق تو تر شد
آیین من این بار ، آیینه ای تر شد
پیدا شو ای مرحم بر زخم پنهانم
تا صبح دیدارت ، بیدار می مانم
بیدار می مانم
پس تشنه می مانم ، غرق پریشانی
تا آسمان ها را بر من بگریانی
در من بگریانی