وقتی صدای بارون می پیچه توی ناودون
پر می کشه پرستو، به زیر طاق ایوون
وقتی پرنده صبح، رو شاخه ها می شینه
خورشید خانم یه خوشه شبنم زگل می چینه
ابری ترین هوا رو توچشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
ابری ترین هوا رو توچشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
وقتی که بوی بارون می پیچه توی جنگل
اقاقی از لطافت میشه یا طاقه مخمل
وقتی که ابری میشه چشمای سبز بیشه
دستای خیس بارون، می مونه روی شیشه
ابری ترین هوا رو توچشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
ابری ترین هوا رو توچشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
حالا شبا که نیستی چشمای من میباره
آواز گریه هاتو بیاد من میاره
بعد تو دست بارون رو شونه های گل نیست
رو شاخه اقاقی،
جا پای سبز گل نیست
جا پای سبز گل نیست