بهار من


مرضیه

بهارم، دخترم، از خواب برخیز
شکرخندی بزن، شوری برانگیز
گل اقبال من، ای غنچه‌ی نو
بهار آمد تو هم با او بیامیز
بهارم، دخترم، صحرا هیاهو
چمن زیر پر و بال پرستو
کبود آسمان همرنگ دریا
کبود چشم تو زیباتر از او
بهارم، دخترم، نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم‌های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل
بهارم، دخترم، دست طبیعت
اگر از ابرها گوهر ببارد
وگر از هر گلش جوشد بهاری
بهاری از تو زیباتر نیارد
بهارم، دخترم، چون خنده‌ی صبح
امیدی می‌دمد در خنده‌ی تو
به چشم خویشتن می‌بینم از دور
بهار دلکش آینده‌ی تو
بهارم، دخترم، نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم‌های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل