بنفشه


مهستی

خسته ام از جون من این شب تاریک چی می خواد
ازدو روز عمر آدم این صلح باریک چی می خواد
وقتی آدم با خودش اینهمه بیگانه می شه
دیگه از من آشنای دور و نزدیک چی می خواد
آسمون تا یادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
آتیش عشق و محبت چرا خاموش نمیشه
چرا این دردها و این غمها فراموش نمیشه
رنگ شادی چی بگم رفته دیگه از یاد من
آخه شادی با دل خسته هم آغوش نمیشه
آسمون تا یادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
تا دیکه از غم عشقی پر درد دل من
مثل اون برگای پژمرده و زرده دل من
آخه یک عمر دراز که تو دنیای بزرگ
غیر غمها با کسی آشتی نکرده دل من
آسمون تا یادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
آسمون تا یادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه