بن بست


خشایار اعتمادی

به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بین ما شاید یه حس تازه پیدا شه
یه راهی رو به من باز تو این بی راهه ی بن بست
یه کاری کن برای ما ، اگه مایی هنوزم هست
به من چیزی بگو از عشق تو این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بی زارم
به من که خوب میدونی هنوزم تو دلم جاته
به من که خوب میدونم رگ خوابم تو دستاته.
تو هم شاید شبیه من تو این برزخ گرفتاری
تو هم شاید نمیدونی چه احساسی به من داری
یه راهی رو به من باز تو این بی راهه ی بن بست
یه کاری کن برای ما ، اگه مایی هنوزم هست
به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بین ما شاید یه حس تازه پیدا شه
یه راهی رو به من باز تو این بی راهه ی بن بست
یه کاری کن برای ما ، اگه مایی هنوزم هست...!