بابابزرگ


مرتضی

بابا بزرگ پیرم
بابای مثل شیرم
میگفت که اون قدیما
تو قلبامون صفا بود
دستار و دوستیهامون
خالص وبی ریا بود
کینه و مهبرونی حسابشون جدا بود
عشق و تمیز خالص
دل خونه خدا بود
دل خونه خدا بود
بابا بزرگ پیرم
میگفت که اون قدیما
اتم متم نداشتیم
این همه بمب نداشتیم
میدون را تنگ میکردیم
بابا بزرگ پیرم میگفت که اون قدیما
بارون چه برکتی داشت صحرا چه حرمتی داشت
زانوی مرد صحرا چه زور و قوتی داشت
میگفت بلند میخندیم
بابای پشت خمیده
که توی این زمونه
جونم به لب رسیده
میگفت قدیم قدیما
خواب شبم راحت بود
توی کلام مردم پر از صمیمیت بود
بابا بزرگ پیرم
بابای مثل شیرم
میگفت که اون قدیما
تو قلبامون صفا بود
دستار و دوستیهامون
خالص وبی ریا بود
کینه و مهبرونی حسابشون جدا بود
عشق و تمیز خالص
دل خونه خدا بود
دل خونه خدا بود