با من بمان این روزها، با من که تنها مانده ام
تقدیر خود را خط به خط در چشمهایت خوانده ام
این روزها با من بمان، این روزها عاشقترم
این روزها یاد تو را با خود به رویا می برم
با من فراسوی زمان در خاطره بیدار کن
در ناگهان این طلوع، خورشید را تکرار کن
با من بمان این روزها، با من که تنها مانده ام
تقدیر خود را خط به خط در چشمهایت خوانده ام
این روزها با من بمان، این روزها عاشقترم
این روزها یاد تو را با خود به رویا می برم
تا فرصت دیدار تو هر روز را سوزانده ام
در کوچ ناهنگام تو، در کوچه ها جامانده ام
من با تو روشن کرده ام فانوس راه رفته را
بر چوب خط عمر خود، خط می زنم هر هفته را
با من بمان این روزها، با من که تنها مانده ام
تقدیر خود را خط به خط در چشمهایت خوانده ام
این روزها با من بمان، این روزها عاشقترم
این روزها یاد تو را با خود به رویا می برم