ایثار


شادمهر عقیلی

تنم از حادثه خسته دلم از غصه شکسته
یه مسافر غریبم راهی یک راه دورم
ناجی شکسته بالم که تویی تنها نشستی
ای که واس خاطر من دل مردومو شکستی
پر بغض و گریه بودم تو رسیدی تا بخندم
واس پیدا کردن تو دل به جاده ها می بندم
راهی یه کوله راهم کوله بار عشقو بستم
دیگه از خودم بریدم دیگه از آیینه خسته ام
تویی کعبه ی وجودم دور چشمه ی تو گشتم
نکن از دلم گلایه باید از تو می گذشتم
می خوام این عشق قشنگو از نگاهت پس بگیرم
نمی خوام مثل پرنده توی یک قفس بمیرم
ای نگاه آبی ناز کاش تو مهربون نبودی
میون این همه آدم تو یه همزمون نبودی
لحظه ی گذشتن از تو آخرین لحظه دیدار
واس تو از تو گذشتم همینو میگن یه ایثار