حالا که صحبت تنبور و سازه
کی میگه باباجون شبا درازه
تو خوشحالی که در می زنه مطرب
چطورمیشه اگه صبح نشه امشب
بنال تا که بنالم
مگه نمدونی تو حالم
دیگه جون تو فارغ
از این فکر و خیالم
غم غصه نخور که پیر میشی
بنام غم اسیر میشی
اونوقت دلت تنها میشه
رسوا میشه و رسوا میشه
غم تو دل نازک تو پیدا میشه و پیدا میشه
بنال تا که بنالم
مگه نمدونی تو حالم
دیگه جون تو فارغ
از این فکر و خیالم
از سر تا پا ریزه ریزه
قر میریزه قر میریزه
پریشونه گیسوی من
لبهای من شور انگیزه
امشب که من با درد و غم بیگانه هستم
مست شراب و کجا دیوانه هستم
هرچی بشه
هرچی نشه حالیم نمیشه
جون تو مثل همیشه
من دل به تو نرم می کنم
مجلستو گرم می کنم
براتون آواز می خونم
رقصای خوبو می دونم