از دور


ترانه سرا: نیما یوشیج
احمدرضا احمدی

جوی میخواند در دره خموش
با مه آلودی صبحی هم بر

گویا خانه تکانی نهان
ریخته بر سر او خاکستر
گله میگردد با نالش نار
گویا طاق گشودست افلاک
بگزستست هر دانه
میرود قلت زنان بر سر خاک

هرچه آن هست و هست و مخراد
مینماید بر برم چون قد دوست
لیک افسوس به ره استاده
به فریبی و دل افسای من اوست

با او مانده زبان بگرفته
تا کنم با قد او مانندش
چون به دورش نگرم از نزدیک
بگشاید به رخم لبخندش

از دور از آلبوم: در شب سرد زمستانی