آمدی


ستار

آمدی ای نازنین رفته ام باز آمدی
بار دیگر با دل بیگانه دم ساز آمدی
بعد تو مشت فریب کنج قفس ماند از دلم
ای پرستویی که با این شوق بی پرواز آمدی
رفتی و من ماندم و تنهایی و پایان عشق
بعد عمری عشق من بهتر از آغاز آمدی
آه ه ه ه های تمام هستی من
آمدی ای نازنین رفته ام باز آمدی
بار دیگر با دل بیگانه دم ساز آمدی
بعد تو مشت فریب کنج قفس ماند از دلم
ای پرستویی که با این شوق بی پرواز آمدی
رفتی و من ماندم و تنهایی و پایان عشق
بعد عمری عشق من بهتر از آغاز آمدی
آه ه ه ه های تمام هستی من
رفتی و تنهای تنهام
مردم از بی همزبانی
رفتی و بعد تو من
همچنان خاکستری
مانده بعد از کاروانی
بعد آن فرزانه گی ها
گمشدم در بی نشانی
آمدم من کوه به کو
خسته و بی آرزو
همچنان بوی خزانی
آمدی تا آنکه باشی با من
بعد عمری تک ها
چشم تو همچون ستاره تا رفت
در سکوت شبها
ای که بودی سایه من عمری
در شب مستی ها
تا ابد باید بمانی با من
بعد از این در دنیا
ای که بودی سایه من عمری
در شب مستی ها
تا ابد باید بمانی با من
بعد از این در دنیا
ای که بودی سایه من عمری
در شب مستی ها
تا ابد باید بمانی با من
بعد از این در دنیا