تو آخرین طبیبی
که لحظه های آخر به داد من رسیدی
تو نوری از خدائی
که پیغام خدا را
به گوش من رساندی
به روح من دمیدی
زیباترین بهاری
پایان انتظاری
برای منه تنها
تو یک حریمامنی
تو بهترین دوائی برا ی خستگیهام
من کوله بار عشقو
تا پای جان کشیدم در زیر سایه های خوش باوری خزیدم
اما یه قلب ساده ندیدم که ندیدم
من از تکرارحرفه
دوستت دارم خسته ام
من به اونکس که باید
دل ببندم بسته ام
تو آخرین طبیبی
که لحظه های آخر به داد من رسیدی
تو نوری از خدائی
که پیغام خدا را
به گوش من رساندی
به روح من دمیدی
زیباترین بهاری
پایان انتظاری
برای منه تنها
تو یک حریمامنی
تو بهترین دوائی برا ی خستگیهام