Vadi Eshgh


Marjan

به سرزمین عشق ما کجا شد آن ترانه ها ،
چرا شکست نشانه ها ، هوای یاد یار کو ؟
در این شب گلایه ها ، من و تو مانده ایم جدا
به چشم انتظار ما ، شقایق بهار کو ؟
بگو بگو که چاره چیست ، از عاشقی نشانه نیست
خانه اگرچه خانه نیست ، مرا به خانه ام ببر
جز تو مرا بهانه نیست ، هوایی عاشقانه نیست
زمزمه ی ترانه نیست ، مرا به خانه ام ببر
در این غروب لحظه ها ، که می رود ز دست ما
ز رهگذار عمر چرا ، سپیده ای سفر نکرد
به چاوشان ره بگو ، ز سرزمین آرزو
نسیم عاشقانه ای ، چرا دمی گذر نکرد
بگو بگو که چاره چیست ، از عاشقی نشانه نیست
خانه اگرچه خانه نیست ، مرا به خانه ام ببر
جز تو مرا بهانه نیست ، هوایی عاشقانه نیست
زمزمه ی ترانه نیست ، مرا به خانه ام ببر