Tasnif Chahargah_Negar Man


Lyrics by: Sadi
Salar Aghili

صبحم از مشرق بر آمد
صبحم از مشرق بر آمد بادنوروز از یمین
بادنوروز از یمین
عقل وطبعم
عقل وطبعم خیره گشت از صنع رب العالمین
خیره گشت از صنع رب العالمین
باجوانان،
با جوانان راه صحرابرگرفتم بامداد
کودکی گفتا،کودکی گفتا
کودکی گفتا تو پیری با خردمندان نشین
با خردمندان نشین
گفتم ای غافل
گفتم ای غافل نه بینی کوه باچندین وقار
همچون طفلان دامنش پر ارغوان و یاسمین
آستین بردست پوشیده از بهار و برگ و شاخ
آستین بردست پوشیده از بهار و برگ و شاخ
میوه پنهان کرده از خورشیدو مه درآستین
میوه پنهان کرده از خورشیدو مه درآستین
آستین بردست پوشیده از بهار و برگ و شاخ
استین بردست پوشیده از بهار و برگ و شاخ
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
یانگارمن نگارمن پریشان کرده زلف عنبرین
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
بانگارمن،نگارمن پریشان کرده زلف عنبرین