Tasnif Chahargah_Gisouye Kamand


Lyrics by: Sadi
Salar Aghili

من از دست کمانداران ابرو
نمی‌یارم گذر کردن به هر سو
دو چشمم خیره ماند از روشنایی
ندانم قرص خورشیدست یا رو
بهشتست این که من دیدم نه رخسار
کمندست آن که وی دارد نه گیسو
نه آن سرپنجه دارد شوخ عیار
که با او بر توان آمد به بازو
لبان لعل چون خون کبوتر
سواد زلف چون پر پرستو