Shahr Payiz


Pouran

پا بسته رفتم گفته بودی با بهاران بر می گردم
اگرچه رفتم بی محبت مهربان بر می گردم
اگرچه من در انتظارت چون گل غم غمگین بودم
قسم به چشم تو به ناز وعده دیرین بودم
دلم به سینه می لرزد می آیی می دانم
به سر رسیده پاییز تنهایی می دانم
من چون گل پژمرده ماندم در شهر پاییز و گل زرد
وعده دیرین وفا کو ای بهار رفته برگرد