Payane Safar


Viguen

از شهر تو دگر نروم
دیگر بی تو سفر نروم
باشد کوی تو خانه من
زین کاشانه بدر نروم

هرجا گذرم هر سو نگرم
در ره جستجوی توام
هر جا که بود سیر و سفرم
بینم آخر در کوی توام

من در انتظار تو
در شهر و دیار تو
گم کرده ام جوانی ام را
در آرزوی رویت
سیه مکن چو مویت
پایان زندگانی ام را

از شهر تو دگر نروم
دیگر بی تو سفر نروم
باشد کوی تو خانه من
زین کاشانه بدر نروم

من نمی خواهم ، نمی خواهم که بی تو
اختران آسمانها را ببینم
من نمی خواهم ، نمی خواهم که هرگز
بی تو ای گل بوستان ها را ببینم

هرجا گذرم هر سو نگرم
در ره جستجوی توام
هر جا که بود سیر و سفرم
بینم آخر در کوی توام

من در انتظار تو
در شهر و دیار تو
گم کرده ام جوانی ام را
در آرزوی رویت
سیه مکن چو مویت
پایان زندگانی ام را

از شهر تو دگر نروم
دیگر بی تو سفر نروم
باشد کوی تو خانه من
زین کاشانه بدر... نروم