Parvandeh


Hamid Askari

این بار اولی نبود
که توی قلب من میمرد
با نگاهای عجیب
کفر منو در می آورد
هرز می پرید من کشتمش
در فکر کشتن کشتمش
من اون بد لعنتی و
با اشک و لبخند کشتمش
پرونده هام کامل شدن
با چند تا سیگار و یه عکس
در پی اثبات یه جرم
با عشق و نفرت کشتمش
انکار می کرد حرف منو
وقتی که چشمامو میدید
گناه تازه ای نداشت
فقط یکم هرز می پرید
با این همه حرف و حدیث
حیثیت منو میبرد
وقتی که داشت تموم می کرد
جون منو قسم میخورد
آروم و هوشیار کشتمش
بیدار بیدار کشتمش
چاره ی دیگه ای نبود
از روی اجبار کشتمش
هرز می پرید من کشتمش
در فکر کشتن کشتمش
من اون بد لعنتی و
با اشک و لبخند کشتمش
پرونده هام کامل شدن
با چند تا سیگار و یه عکس
در پی اثبات یه جرم
با عشق و نفرت کشتمش
انکار می کرد حرف منو
وقتی که چشمامو میدید
گناه تازه ای نداشت
فقط یکم هرز می پرید
من موندم و اون خاطره های
عذاب بی امون
اما پشیمون دلم
از بابت کشتن اون
اما پشیمون دلم
از بابت کشتن اون
از روی اجبار کشتمش