Jaye To Khali


Viguen

کجایی رفته ای توای امیدم که از حال من خبر نداری
کجایی رفته ای توای نازنین که بر عاشقان گذر نداری
اگرچه که رفته ای چون بهارم خیالت نشسته در بر من
اگرچه که رفته ای از کنارم هوای تو مانده در سر من
جای تو خالی که
برقصی پرشور
بدرخشی چون نور
تو در این خانه
جای تو خالی که
بنازت هر سو
بفشانی گیسو ز سر شانه
بی تو غمگینم
که نباشد هرگز
به لب این گلها
خنده های تو
گر خانه ی من چون گلستان باشد
به خدا ننچینم گل به جای تو
کجا رفته ای تو ای امیدم که از حال من خبر نداری
کجایی رفته ای توای نازنین که بر عاشقان گذر نداری
اگرچه که رفته ای چون بهارم خیالت نشسته در بر من
اگرچه که رفته ای از کنارم هوای تو مانده در سر من
جای تو خالی که بخشی بر ما
می گلدونها از لب پیمانه
در شام مستی بگشایی گیسو
که ببندی پای من دیوانه